قصههای قرآن| ۲۲
روزى ابراهیم پیرمرد بسیار فرتوتى را دید كه آنچه میخورد، نیروى هضم ندارد و آن غذا از دهان او بیرون میآید، دیدن این منظره سخت و رنجآور، موجب شد كه ابراهیم ادامه زندگى را تلخ بداند، و به مرگ علاقهمند شود، در همین وقت، به خانه خود بازگشت، ناگاه یك شخص بسیار نورانى را كه تا آن روز چنان شخص زیبایى را ندیده بود، مشاهده كرد...
کد خبر: ۲۲۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۳
قصههای قرآن| ۲۱
روزى پنج نفر به خانه ابراهیم(ع) آمدند (آنها فرشتگان مأمور خدا همراه جبرئیل، به صورت انسان[2] نزد ابراهیم(ع) آمده بودند). ابراهیم با این که آنها را نمیشناخت، گوسالهای را كشت و براى آنها غذاى لذیذى فراهم كرد[3] و جلو آنها نهاد...
کد خبر: ۲۲۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۷
قصههای قرآن| ۲۰
ابراهیم(ع) به ساره پیشنهاد كرد تا كنیزش هاجر را به او بفروشد، تا بلكه از او داراى فرزند گردد، ساره هاجر را به ابراهیم بخشید، هاجر همسر ابراهیم گردید، و پس از مدتى از او داراى پسر شد كه نامش را اسماعیل گذاشتند.
کد خبر: ۲۲۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۰